28نايين خانه جناب آقاى محمد قليخان - سلّمه الله - كه از آقايان و علماى آنجا هستند، منزل كرديم. الحق پذيرايى خوبى فرمودند. هشت روز در آنجا بوديم، و چند روز على الصباح به خواهش و فرمايش ايشان مذاكره علمى مىشد» اشاره به جلساتى باشد كه وى به عنوان يك روحانى شيخى با مريدان و همفكران داشته است.
مىدانيم كه مردم جندق از همان روزگار شيخى مذهب و به قول نويسنده ما اهل ايمان بودهاند. به همين دليل از وى استقبال شايانى شده است: «چند نفر از جندق به آنجا استقبال آمدند. يك فرسخ و نيم راه بود تا جندق. عصر بلندى به آسياى نيم فرسخى جندق رسيديم. جناب مستطاب آقا سيدهاشم و جناب آقاى آقا ميرزا ابوتراب با جمعى از رفقا تا آنجا به استقبال آمده بودند، و نهايت لطف و مرحمت را فرموده بودند. به اتفاق ايشان سوار شده وارد جندق شديم».
وى همچنين نوشته است: «عجالتا تمام اهلش اهل ايمانند. خارج از طريقه خود در آنها ديده نمىشود». طبيعى است كه روحانى ما هم ميان آنان محترم بوده و در جريان اين سفر و با ورود به جندق «در منزل جناب آقاى سيد هاشم - سلمه الله - كه از اخيار علما و حكما است و رييس و مطاع همه اهل آنجاست» منزل داشته است. در انارك هم شمارى شيخى بودهاند و مولف نوشته است: « اهل ايمان در انارك نيز بسيار بودند. طالب استماع مطالب علميه هستند»
در كل، سيد حسن، فردى متعبد و متدين است و قرآن خواندن بعد از نمازش، حتى روى مال يعنى بر سر يابو و الاغ هم ترك نمىشود. هر بار غسل جمعه مىكند، و اگر روز پنج شنبه ترس آن داشته باشد كه جمعه آب براى غسل پيدا نكند، احتياطا غسل مىكند.
زمانى هم كه به عشق آباد مىرود توجه دارد كه در آنجا بابىها نفوذى دارند و از جمله از حمام بابى ها ياد كرده و سپس در باره منزل محل اقامتش مىنويسد: «منزل ما در آنجا در سراى حاجى محمدتقى ميلانى كه مىگويند شيخى بوده، بود. در يكى از حجرات فوقانى او كه درش رو به خيابان و بازار وا مىشد، منزل داشتيم».
در طول سفر، چند بار مريض مىشود و احساس نگرانى مىكند. يك جا از