22خاندان عصمت و طهارات هيچگاه حاضر نشد، حكومت اسلامى را به دست صاحبان حق بسپارد. مأمون براى استحكام پايههاى حكومت و سلطنت و توجه افكار عمومى، از هيچ ظلم و ستم و جنايت، حتى كشتن امام دريغ نورزيد. او براى رسيدن به اين منظور با سياستهاى مزورانۀ خود، ولايتعهدى را به امام رضا(ع) پيشنهاد داد تا در پرتو اين عوامفريبى به مقاصد شوم خود دست يابد. مأمون در زمان تصدّى حضرت به ولايتعهدى؛ جاسوسانى بر امام گماشته بود تا همۀ امور را زير نظر بگيرند و به او گزارش كنند و اين خود دليل دشمنى مأمون با امام و عدم ايمان و حسن نيت او نسبت به آن بزرگوار بود.
او در نخستين دور مذاكرات كه در آن پيشنهاد خلافت را به امام داد، خود را وليعهد قرار داد؛ در صورتى كه مىبايست بعد از حضرت رضا(ع) ولايتعهدى را به امام جواد(ع) واگذار مىكرد و يا حداقل به اختيار امام مىگذاشت!
بهراستى ولايتعهدى امام(ع)، آن هم با شرط عدم دخالت در كارهاى حكومتى چه مقدار واقعى بوده است؟
شايان ذكر است با توجه به عمر امام(ع) كه حدود 20 سال بيشتر از مأمون بود و طبعاً روى حسابهاى عادى پيش بينى مىشد كه به زعم مأمون اين پيشنهاد هيچگاه به حقيقت نمىپيوندد.
اگر مأمون واقعاً مىخواست خلافت را به حضرت