49احكام مورد انكار شديد قرار گرفته است. 1در هر صورت، در مورد ريشۀ مكتب رأى گفتهاند: عبداللّٰه بن مسعود به پيروى از خليفه دوم و سپس ياران او؛ مانند علقمة بن قيس(م 62)، اسود بن يزيد(م75) و شريح بن الحارث(م 82) از استوانههاى اهل رأى بودند و در ادامه زعامت اين مكتب در اختيار ابراهيم نخعى (م 95) و شاگردش حمّاد بن سليمان(م120) قرار گرفت. حمّاد بن سليمان(م 120) استاد ابوحنيفه است و ابوحنيفه نه تنها ادامهدهندۀ راه اهل رأى شمرده مىشود، بلكه خود از معماران بزرگ اين مكتب است. 2اگرچه اهل رأى هم مانند اهل حديث، احكام را از روايات اخذ مىكردند و آن را معتبر مىشمردند، ولى براى پذيرش روايت، نكات و شرايطى ويژه قائل بودند و آن مقدار كه از روايات جعلى بيمناك بودند، از فتوا بر اساس رأى و فكر شخصى هراسى نداشتند. از نظر آنها احكام الهى داراى معانى معقول است و علل و ضابطهاى دارند كه مىتوان با تفكّر به حقايق آنها نايل شد. از اين رو، حتى در مواردى قياس را بر خبر واحد ترجيح مىدادند. 3نزاع ميان اهل حديث و اهل رأى، نزاعى گسترده و توان فرسا بود. از ابن حنبل نقل شده كه اصحابِ رأى را بدعتگذار، گمراه و دشمنِ سنت معرفى مىكرد. در برابر، اهل رأى هم فقهاى اهل حديث را به جمود و ضعف فكرى متهم مىكردند.
در اين ميان، مكتب خاصّه و پيروان اهل بيت عليهم السلام ، هر دو مكتب رأى و حديث را برخلاف صراط مستقيم و ناصواب مىشمردند. خاصّه ضمن آن كه مراجعه به فكر شخصى