59اهل فساد، 1 گناهكاران، 2 كافرين، 3 ظالمين، 4 فخرفروشان، 5 متجاوزين 6 و مسرفين. 7 لذا انسانها به طور كلى به دو دسته تقسيم مىشوند: محبوب خدا و بيرون از قلمرو دوستى خدا. نكته جالب اين كه در تمامى موارد مربوط به دسته دوم خداوند مىفرمايد: إِنَّ اللّٰهَ لاٰ يُحِبُّ ... ؛ «خداوند دوست ندارد» و به تعبيرى حب خود را از آنها سلب مىكند، ولى چيزى را اثبات نمىكند. يعنى نمىفرمايد خداوند نسبت به عدهاى بغض دارد. و در مورد حب، زبان و بيان سلبى است و نه ايجابى. البته در آياتى نيز تعبير «بُعد» آمده است. مثل:
فَبُعْداً لِقَوْمٍ لاٰ يُؤْمِنُونَ . 8 ولى به خدا نسبت داده نشده است.
واقعيت آن است كه خداوند نسبت به تمامى آفريدههاى خود حب و دوستى دارد و اساساً هر آفريدهاى محبوب خداست. ولى حبّى كه در آيات مزبور بيان شد اين حب نيست، بلكه حبّى خاص مراد است. حب خاص الهى مربوط به افراد خاصى است.
خداوند به تمامى انسانها و تمامى مخلوقات با محبت مىنگرد؛ اما بعضى انسانها به دليل اعمال نيكشان مورد توجه، عنايت و محبت خاص خدا قرار مىگيرند. اگر اين محبت شامل بعضى انسانها نشود، طبعاً آنها از محبت خاص خدا دورند و بعيد. لذا بعد و دورى بعضى انسانها نسبت به محبت خاص مراد است نه محبت نوع اول كه شامل تمامى موجودات و مخلوقات مىشود.
پيامبراكرم صلى الله عليه و آله هنگامى كه از مكه هجرت مىكرد و در بازار مكه، در حزوره ايستاده بود، خطاب به اين شهر فرمود:
«واللّٰه إنّك لَخَير أَرضِ اللّٰه وَ أَحَبّ أَرض اللّٰه إلَى اللّٰه عزّ و جلّ و لَو لاَ أنّي