73
7 دوران جوانى
رهبران جامعه بايد بردبار و صابر، نيرومند و قوى و شجاع و دلاور و نترس و قويدل و داراى روحى بزرگ باشند.
مردان بزدل و ترسو؛ زبون و ضعيف النفس؛ بىاراده و سست، چگونه مىتوانند اجتماع را از راههاى پر پيچ و خم عبور دهند؟ چطور مىتوانند در برابر دشمن مقاومت كنند، و موجوديت و شخصيت خود را از دستبرد اين و آن حفظ نمايند؟
عظمت و بزرگى روح زمامدار، و قدرت و نيروى جسمى و روانى او تأثير عجيبى در پيروان خود دارد.
وقتى امير مؤمنان، يكى از صميمىترين ياران خود را به حكومت مصر انتخاب نمود؛ نامهاى به مردم ستمديدۀ كشور مصر، كه از مظالم حكومت وقت به ستوه آمده بودند، نوشت. در آن نامه، فرماندار خود را به دلاورى و شجاعت روحى توصيف نمود.
اينك فرازى چند، از آن نامه كه شرايط واقعى يك زمامدار را بيان مىكند:
«...يكى از بندگان خدا را به سوى شما فرستادم كه در روزهاى ترس، به خواب نمىرود و از دشمنان در اوقات بيم و هراس سر باز نمىزند. بر بد كاران از آتشِ سوزان سختتر است و او «مالك بن حارث» از قبيلۀ مذحج است. سخن او را بشنويد و امر و فرمان او را اجرا كنيد؛ زيرا او شمشيرى است از