11در اسبدوانى و تيراندازى مهارت داشتند؛ فرار و پشت به دشمن را زشت و ناپسنديده مىشمردند.
ولى در برابر اينها، يك رشته فساد اخلاق، دامنگير آنها شده بود كه جلوۀ هر كمالى را از بين برده بود، و اگر روزنهاى از غيب به روى آنان باز نمىشد به طور مسلم طومار حيات انسانى آنها در هم پيچيده مىشد. يعنى اگر در اواسط قرن ششم ميلادى، آفتاب روانپرور اسلام، بر دلهاى آنان نتابيده بود؛ ديگر شما امروز اثرى از عرب عدنانى مشاهده نمىكرديد و بار ديگر داستان اعراب «بائده» تجديد مىگشت!
سخنان امير المؤمنان عليه السلام در بيان اوضاع عربِ قبل از اسلام، شاهد زندهاى است كه آنان از نظر زندگى و انحطاط فكرى و فساد اخلاقى در وضع اسفناكى بودند. امير مؤمنان در يكى از خطبههاى خود، اوضاع عرب پيش از اسلام را چنين بيان مىكند:
«خداوند، محمد صلى الله عليه و آله را بيمدهندۀ جهانيان، و امين وحى و كتاب خود مبعوث نمود. و شما گروه عرب در بدترين آيين و بدترين جاها به سر مىبرديد. در ميان سنگلاخها و مارهاى كر (كه از هيچ صدايى نمىرميدند)اقامت داشتيد. آبهاى لجن را مىآشاميديد و غذاهاى خشن (مانند آرد هسته خرما و سوسمار) مىخورديد و خون يكديگر را مىريختيد، و از خويشاوندان دورى مىكرديد، بتها در ميان شما سرپا بود، از گناهان اجتناب نمىنموديد». 1
ما سرگذشت «اسعد بن زراره» را، كه مىتواند روشنگر نقاط زيادى از زندگى مردم حجاز باشد، در اينجا مىآوريم:
ساليان دراز آتشِ جنگِ خانمان براندازى ميان دو قبيلۀ «اوس» و «خزرج»، كه در مدينه سكنى داشتند شعلهور بود، روزى يكى از سرانِ