86منحصر به او و بىنظير است.
او حقيقت كمال است و زيارت او هم سير به سوى كمال است.
او ابدى است، زيارت او نيز سير به سوى جاودانگى است.
او حقيقت مطلق است، زيارت خانۀ او هم جنبشى به سوى حقيقت مطلق است.
او بىنهايت است، رفتن به سوى او هم رفتن به سوى بىنهايت است.
او سرمنزل حجاج نيست، بلكه مقصد آنهاست و آخرين منزل هرگز در اين دنيا وجود ندارد.
و همۀ اين رفتنها و حركتها به سوى او و با راهنمايى او است. در حقيقت سيرى است به سوى هدف، نه اين كه خود هدف باشد. زيرا همه جا خدا با تو هست و از تو دور نيست، از خودت به تو نزديكتر است. وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ 1 و دورتر از آن است كه به فكر و خيال خام خود بخواهى به او برسى، آرى اما وعدۀ وصل نزديك است.
وعده وصل چون شود نزديك
آتش شوق تيزتر گردد
و لحظۀ ديدار مىرسد، هنگام آن رسيده كه خود را براى ديدار آماده كنيم. دل را از غير او تهى داريم خود را به او بسپاريم