81
احرام
پانزده روز توقف ما در مدينه گذشت، صفحات اين كتاب گنجايش آن را ندارد كه درك همۀ آن لذتها و نيايشها را بازگو كنم و بهعلاوه كلمات هم از توصيف آن عاجزند، بگذريم.
اگرچه جدا شدن از آن شهر پاكىها، طراوتها، زيبايىهاى معنوى براى همۀ ما مشكل بود، اما فكر اين كه با ترك مدينه و رسيدن بهمكه بهسعادتى بزرگ و انجام وظيفۀ واجب نائل مىشويم، رنجهاى دورى از آن شهر را براى ما قابل تحمل مىساخت.
شبى بزرگ و تاريخى داشتيم، شب 25 ذىقعده يا شب دحو الارض همان شبى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله با بيش از صدهزار زائر خانه از مدينه به مكه حركت كردند.
ساعتى قبل از حركت، بر سر سفرۀ شام از فرصت استفاده نموده، دانستنىهاى خود را براى همراهان خود بيان و سفارشهاى لازم را جهت ورود به ميقات و مكه و عرفات و مشعر و منى، به آنها يادآور شدم و از همۀ همسفران خداحافظى كردم.