33
ابرهه و انتقال مناسك حج به يمن
موقعيت ممتاز كعبه و ريشهدار بودن مناسك حج، هر قبيله قدرتمند، جاه طلب و سلطهجويى را به وسوسه تسخير اين مركز دلها و مقصد آمال مىانداخت و هر كدام پس از پيروزى، ضمن نصب بت ويژۀ خود و ايجاد بدعتى جديد، سعى بر آن داشتند كه مراسم حج با شكوهتر و جذابتر برگزار گردد.
در تمامى درگيرىها و زد و خوردها كه بر سر حراست كعبه و تفاوت بتهاى ويژه و نوع پرستش آنها وجود داشت در يك جهت، متفق القول بودند و آن، اينكه برگزارى مراسم توحيدى حج، به زيان مقاصد و منافع تمامى آنان بوده، در نهايت، موجب زوال قدرت و نابودى مطامع آنها مىباشد. چنانكه هرگونه صدمه و زيان به اصل كعبه و مراسم حج، آنان را از بهرهگيرى سرشار از يك موقعيت رايگان كه از گذشتگان به ايشان به ارث رسيده است محروم خواهد نمود.
پر كردن چاه زمزم توسط قبيله جرهم نيز نه به خاطر آن بود كه با ايجاد مشكل آب، از حج ممانعت كنند، بلكه اقدامى براى نفى زمينه «سيادت» ديگران محسوب مىشد.
على رغم اين تفكر سودجويانه، براى اولين بار، حادثه جديدى در تاريخ جاهلى رخ داد و فرمانرواى يمن بر آن شد كه اين موقعيت تاريخى را از مكه به يمن انتقال دهد و با حفظ اصل حج و جاذبه آن، محل برگزارى مناسك را تغيير دهد تا كليه بهرههاى مادى و معنوى حاصل از مراسم حج، نصيب دربار ابرهه گردد. ابرهه به منظور تحققبخشيدن به اين آرزو، با سپاهى بزرگ براى ويران نمودن كعبه به سوى مكه حركت كرد. او در اين يورش از فيلهاى عظيم الجثه و سپاهيان ورزيده استفاده كرد و همه وسايل و ابزار ظاهرى را فراهم آورد. اما با اين همه تداركات، به وسيله ابابيل و سجيل نابود شدند و اين نقشه خطرناك و شوم عقيم ماند. 1 خداوند درباره اين رويداد فرموده است:
(أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحٰابِ الْفِيلِ* أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ* وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبٰابِيلَ