43آن دو را شناخت و با آنها انس گرفت. 1ابراهيم(ع) هنگام ساختن كعبه، از كوه ابوقبيس ندايى شنيد كه اى ابراهيم، براى تو نزد من امانتى است. ابراهيم رفت و حجرالأسود را گرفت و در ركن كعبه نصب كرد. 2 اين سنگ تا قبل از اسلام چندين بار از جاى خود برداشته شده و دوباره نصب گرديده است. هنگام تجديد بناى كعبه به دست قريش - در دوران جوانى پيامبر(ص) - بر سر نصب آن مشاجرهاى جدّى ميان قبايل قريش پديد آمد؛ آن حضرت با تدبيرى حساب شده حجرالأسود را در جاى كنونى نصب كرد؛ به اين شكل، از يك سو همه قبايل را در اين افتخار شريك ساخت و از سوى ديگر مانع يك خونريزى حتمى شد. 3در قرن سوم هجرى، قرامطه آن را ربوده و به شام بردند ولى يكسال طول نكشيد كه آن را بازگردانده و در جاى خود نصب كردند. 4 در قرن چهارم نيز دوباره آن را ربودند و 22 سال بعد به وسيله خليفه فاطمى المطيع از قرامطه خريدارى و بازگردانده شد. 5اين سنگ، كه نزديك به پنجاه تكهريز است، با بستهاى فلزى و