89است. اين را على فرخى مىگويد. حاجى با لبخندى تأييدآميز، ادامه مىدهد: شما خودتان را در زمان امام سجاد(ع) فرض كنيد! دهها سال است كه نوشتن و تكثير احاديث پيامبر ممنوع شده است. حدود 30 سال است كه از شهادت امام على(ع) گذشته و هنوز قبر آن حضرت پنهان است؛ يعنى اگر نشانى قبر آن حضرت را بيابند، به جنازه آن بزرگوار هم رحم نمىكنند. لعن بر امام على(ع) نيز در منابر و خطبههاى جمعه و قنوتهاى نماز رايج است، چنانكه اگر كسى لعن حضرت على(ع) را در نماز از ياد ببرد، فكر مىكند نمازش باطل است. در چنين شرايطى، انتظار داريد دستگاه بنىاميه، روايتهاى پيامبر را درباره امامت و فضايل حضرت على(ع) و فرزندانش پخش و مردم را به زير پرچم آنها دعوت كند. در حقيقت، اگر بنىاميه اجازه ثبت و نشر اين روايتها را مىداد، حكم قتل خود را امضا مىكرد. آيا شما از يزيد و حجاج انتظار داريد، با تبليغ امامت امام سجاد(ع) پايههاى حكومت خود را سست كنند؟!
ديدگاه امامان در مورد زيد و قيامش
نادر فتحى كه ايستاده است، رو به حاجى مىكند و مىگويد: من از وهابىها شنيدهام، حتى زيد پسر امام سجاد(ع) هم از امامت پدرش بىخبر بود و پس از شهادت امام سجاد(ع)، در گفتوگويى كه با فردى به نام احول داشته، از امامت پدرش باخبر شده! وهابىها مىگويند اين حكايت، در اصول كافى هم آمده. 1 حاجى سرش را بالا مىگيرد و چشم مىدوزد به فتحى و مىگويد: اصلاً