46مىكند. با نام كريم منصورى، قارى بينالمللى كشورمان آشناست و او را عبدالباسط ايران مىنامد. پسر جوانش كه دانشجوى الازهر است، هم به حرف مىآيد و از تفسير الميزان به بزرگى ياد مىكند و از اينكه انقلاب ايران، قرآن را در جهان زنده كرده است، ابراز خوشحالى مىكند. وقت رفتن، حاج آقا مسعودى چند قدمى بدرقهشان مىكند.
حالا وقت درس مدينهشناسى در كلاس مسجد النبى است. امشب دو واحد مدينهشناسى داريم؛ آشنايى با مسجدالنبى.
پس از شنيدن توضيحاتى درباره ساخت اوليه مسجد، توسعههاى چندباره آن، وسعت فعلىاش، حدود روضةالنبى و ديگر موارد، قدمزنان به محوطه روباز مسجدالنبى مىرويم كه حكم حياط را دارد؛ مكانى كه وقتى آفتاب مىتابد، با چترهايى مخصوص و زيبا پوشيده مىشود.
از اينجا چشم به آسمان مىاندازم. ماه نقرهفام و انبوه ستارههاى ريز و درشت، چشمها را به تماشا دعوت مىكند. بالاى ستونهاى اطراف حياط، داخل دايرههايى سبز رنگ، اسمهايى نقش بسته؛ الله، محمد، على، طلحه، ابوبكر، حسن بن على و عمر.
اهل بيت(عليهم السلام) از نظر اهل سنت
چند قدم آن طرفتر، حياط ديگرى است كه اسامى ديگرى بالاى ستونهاى آن نوشته شده است. با توضيحات حاج آقا مسعودى مىفهميم اسامىدوازده امام(عليهم السلام)، خلفاى راشدين، امامان مذاهب فقهى اهل سنت و برخى صحابه است كه بخشى در اين حياط و بخشى در حياط ديگر نوشته شده. شايد با كنار هم نوشتن اسامى امامان و صحابه، مىخواهند نشان دهند، هم