134دومين كارش، چككردن اعمال بچههاى كاروان است. گرچه در مسجدالحرام بعد از هر عملى، اعمالمان را از فيلتر مناسك عبور مىداد، ولى دوباره براى محكم كارى، از اول تا آخر اعمال را مرور مىكند تا از انجام درست آنها مطمئن شود.
چند نفر از چند و چون اعمالشان مىپرسند و جواب مىگيرند. نوبت سؤالات اعتقادى مىرسد؛ همان تقاضايى كه بچهها براى رفع ابهاماتشان داشتند و حاجى آن را به جلسات مكه موكول كرده بود. با صداى بلندترى از صداى ديگران، سؤالم را به گوش حاجى مىرسانم؛ از همان دست سؤالاتى كه در كتاب وهابىها خوانده بودم:
آيا زراره، صحابه خاص امام صادق(ع) در امامت امام كاظم(ع) ترديد داشت؟
مىگويند اگر پيامبر يا امامان قبلى نام و نشان ائمه(عليهم السلام) را از پيش مشخص كردهاند، ديگر نبايد در شناخت آنها ترديدى وجود داشته باشد، ولى مىبينيم نه تنها عامه مردم، بلكه حتى گاه اصحاب خاص امامان هم، امام وقت خود را نمىشناختند و بهترديد مىافتادند، مانند زراره، صحابى شمارۀ يك امام باقر و امام صادق(عليهما السلام). او پس از رحلت امام صادق(ع)، از امامت امام كاظم(ع) بىخبر بود. بنابراين، فرزندش عبيدالله را به مدينه فرستاد تا از امام بعدى خبر بگيرد، ولى پيش از آنكه فرزندش از امام بعدى خبرى بياورد، زراره به بيمارى سختى مبتلا شد و به حال احتضار افتاد. نقل است زراره در آخرين لحظات عمرش، قرآن را روى سينهاش گذاشت و گفت: «خدايا! امام من كسى است كه اين قرآن، امامت او را از ميان فرزندان امام صادق(ع) تأييد كرده