49مبادا كه همچون بنىاسرائيل دچار قساوت قلب شويد و با قضاوت يكطرفه بدون مطالعه و تحقيق صحيح، فتواى مباح بودن خون ميليونها مسلمان مخلص را صادر كنيد و صدها نفر زائر و ميهمان خدا را در شهر امن الهى كه حتى حيوانات هم در آن شهر در امانند به قتل برسانيد و در پاكستان، سپاه صحابه تشكيل دهيد و برادر كشى به راه اندازيد. آيا بهتر نيست بهجاى اين برادر كشىها در ايران يا عربستان دور هم جمع شويم و از نزديك يكديگر را بهتر بشناسيم و برادرانه با منطق و برهان گفتگو كنيم؟ آيا بهتر نيست كه كتابهاى مورد استفاده بهخصوص كتب تفسير و فلسفۀ شيعه را مورد مطالعه قرار دهيد، آيا بهتر نيست سرى به مساجد و كتابخانههاى شيعه بزنيد تا ببينيد كه قرآن شيعه با قرآن شما هيچ فرقى ندارد. و از نزديك شيعيان را بنگريد تا بدانيد كه مدارا و اظهار محبتشان نه از موضع ضعف و نفاق بلكه به دستور ائمه(عليهم السلام) و مراجع آنان براى خداست.
و آن چه را كه در كتابهاى ارائه شده در فتوايتان چندين قرن قبل راجع به شيعه تصور شده و شما مطالعه مىكنيد با واقعيت موجود كاملاً مغاير است.
دست كم حكم تكفير خود را نوعى بيان كنيد و بگوئيد: هركس كه غلو مىكند و حضرت على(ع) و ساير ائمه را خدا مىداند؛ و قائل به تحريف قرآن بوده و به قرآن اعتنايى ندارد و حاجات خود را بهجاى خدا از قبرها مىخواهدو به احاديث دروغ تمسك مىجويد و تقيۀ منافقانه دارد و صحابۀ راستين پيامبر خدا(ص) را كافر مىشمارد، كافراست.
در خاتمه دعايى را كه حضرت على(ع) در خطبۀ 206 نهج البلاغه به ياران خود بهجاى سبّ و دشنام به سپاهيان معاويه آموختهاند برزبان جارى مىكنيم.
«بارپروردگارا! ما و آنها راحفظ كن، بين ما و آنها را اصلاح نما و آنان را از گمراهى به راه راست هدايت فرما، تا آنان كه جاهلند حق را بشناسند و كسانى كه ستيزگى و دشمنى با حق مىكنند دست بردارند و بازگردند».