85دارقطنى - او را ضعيف ومدلِّس و بىدقّت مىدانند. 1و در مورد ابىالزبير از احمد بن حنبل نقل شده است كه گفت: «از پدرم پرسيدم آيا ايّوب، ابوالزبير را در نقل حديث ضعيف مىدانست؟ اوگفت: آرى.» 2اگر چه ابوالزبير نيز توسّط بعضى توثيق گشته، ولى تضعيف او توسّط بعضى ديگر اعتماد به روايت او را متزلزل مىسازد.
وامّا روايت احمد بنحنبل به لحاظ وجود «ابن لهيعه» ازنظر سند ضعيف است.
در كتاب «تاريخ ابن معين» آمده است:
«قلت: كيف رواية ابن لهيعة عن أبيالزبير عن جابر؟ فقال: ابن لهيعة ضعيف السند 3.»
«گفتم: رواية ابن لهيعه از ابى الزبير از جابر چگونه است؟ گفت: ابن لهيعه ضعيف السند است.»
از يحيى بن سعيد دربارۀ تضعيف ابن لهيعه اين عبارات نقل شده است:
1. ضعيف الحديث. 2. ضعيف. 3. لايتحجّ بحديثه. 4. لايراه شيئاً. 5. ضعيف قبل ان يحترق كتبه و بعد ما احترقت. 4ابن حبّان مىگويد:
«كان شيخاً صالحاً، ولكنّه يدلّس عن الضعفاء قبل احتراق كتبه 5.»
«ابن لهيعه شيخ صالحى بود، ولى در نقل روايت از افراد ضعيف تدليس مىكرد.» 6و امّا روايت ابن ماجه از آن جهت كه در سند آن شخصى بنام «وهب» ذكر شده و