84رافضى در اين حكم ضررى به ما نمىرساند.»
و در جاى ديگر مىگويد: «سنّت اين است كه قبر بسيار بلندتر از سطح زمين و مانند كوهان شتر ساخته نشود، بلكه آن را يك وجب از زمين بالاتر و به طور مسطّح بسازند.» 1از تمام مطالبى كه تاكنون دربارۀ سند و دلالت روايت ابى الهيّاج گفته شد، روشن مىشود كه اين روايت هيچ ارتباطى به ادعاى وهابيّون و حرمت ساختن بنا بر قبور و وجوب انهدام آنها ندارد.
ثانياً: بر فرض بپذيريم كه تسويۀ قبر، به معناى انهدام و ويران كردن قبور باشد، اين احتمال وجود دارد كه مراد خصوص قبرهاى مشركان باشد، به قرينۀ عطف جملۀ: «ولا تمثالاً إلّاطمسته»؛ زيرا مشركان بر روى قبرها بت مىگذاشتند و آنها را مورد پرستش قرار مىدادند. پيامبر مكرّم اسلام صلى الله عليه و آله مىخواست با دستور خراب كردن آنها، آثار شرك و بت پرستى را محو كند. ماردينى در كتاب «الجوهر النقي» 2همين احتمال را مطرح كرده و پذيرفته است.
ج) بررسى روايات نهى از بناى بر قبر
اين روايات نيز از دو جهت قابل بررسى است:
1. سند روايات
امّا روايت جابر به لحاظ وجود «ابن جريج» و «ابىالزبير» از نظر سند ضعيف است.
در مورد ابن جريج (عبدالملك بن عبدالعزيز بن جريج) سخنان متضاد و گوناگونى وجود دارد. بعضى - مانند عجلى و ابن حبّان و ابن معين - او را ثقه و مورد اطمينان دانستهاند و بسيارى ديگر - مانند يحيى ابن سعيد، احمدبن حنبل، مالك بن انس و