81على عليه السلام مطرح شده است. 1ه ) ابوالهيّاج: حيّان بن حصين ابوالهيّاج اسدى نيز توثيق شده است و از اصحاب اميرالمؤمنان على عليه السلام معرّفى گشته است. 2 ولى اگر در تمام كتابهاى حديثى جستوجو كنيم، تنها اين حديث از او نقل شده است. سيوطى نيز در «شرح سنن النسائي» مىگويد: «در تمام كتابهاى حديث تنها همين حديث از او نقل شده است.» 3با توجّه به آنچه بيان شد، يك فقيه و محقّق در مقام استناد نمىتواند به حديثى كه راويان آن در كتابهاى رجال مورد جُرح و قدح واقع شدهاند، اعتماد كند.
2. دلالت روايت
اين روايت از نظر دلالت نيز مخدوش است و مدّعاى وهّابىها را اثبات نمىكند.
آنان مدّعى هستند ساختن بنا بر روى قبر حرام است و تخريب قبور و گنبدها وبناها واجب! ولى اينروايت هيچ دلالتى برمدّعاى آنان ندارد؛ زيرا:
اوّلاً: در اين روايت هيچ اشارهاى به تخريب قبور و بناهاى ساخته شده بر روى آنها نشده است، بلكه مىفرمايد: «ولا قبراً مشرفاً إلّاسويّتَه.» توضيح مفهوم اين روايت، نيازمند بررسى معناى «مُشرف» و «تسويه» است.
كلمۀ «مشرف» از «الشَّرَف» اشتقاق يافته است. و كلمۀ «الشَّرَف» به معناى بلندى و مكان بلند است. 4 و بعضى گفتهاند:
«الشَّرَفُ كلُّ نشرٍ من الأرض قد أشرف على ما حوله 5.»
«هر برآمدگى از زمين كه نسبت به اطرافش بلندتر باشد، شَرَف است.»
و كلمۀ «تسويه» به معناى برابر قرار دادن، مساوى و متعادل ساختن است. 6