124وقار مىيابم. ديگر قائل به تساوى زن و مرد نيستم، بلكه بر اين باورم كه براى هر كدام نقشهايى وجود دارد كه مناسب آنهاست. در عين حال، همه ما از مرد و زن، داراى نيازها و استعدادهاى منحصر به فردى هستيم كه فرصت پرورش آنها را داريم. 1
بانويى ديگر درباره تأثير خوبى كه پوشش و حجابش بر ديگران مىگذارد، مىگويد:
من از فرق سر تا انگشتان پايم را مىپوشانم. دستكش، جوراب و بالأخره يك مجموعه حجاب كامل. يك روسرى هم زير چادرم مىپوشم و يك پوشيه هم مىزنم. با اين كار هميشه انتظار داشتم كه مشكلات زيادى برايم پيش آيد و هنوز باورم نمىشود كه چه قدر انجام اين كار آسان بوده است. من حتى سه سال و نيم در امريكا نيز پوشيه مىزدم، بدون آنكه كوچكترين مشكلى را از اين بابت داشته باشم. از آنجا كه خيلى از مردم نسبت به پوشيه من كنجكاو مىشدند، همين امر سبب مىشد تا چيزهاى زيادى درباره اسلام بپرسند و ياد بگيرند. البته كمى گرمم مىشد، اما وقتى درجه حرارت به بالاى صد درجه فارنهايت (حدود پنجاه درج سانتيگراد) مىرسد، هر چيزى كه به تن كنى، گرمت مىشود. من اين لباس را به هر چيز ديگرى ترجيح مىدهم. افرادى كه دليل استفاده از پوشيه و نوع لباس مرا درك مىكنند، از كار من پشتيبانى مىكنند و به ديد احترام به من مىنگرند. چه در اينجا و چه در امريكا به خاطر حجابم، با من رفتار