101
تأثير بىعفتى بر روح و جان
«دكتر حاج حسين توكلى»، از شاگردان «شيخ رجبعلى خياط» نقل مىكند: در زمان رژيم طاغوت كه بىحجابى خصوصاً در شهر تهران، به صورت علنى همهجا را فرا گرفته بود، روزى از مطب دندانسازى خود حركت كردم تا جايى بروم. سوار يك اتوبوس شدم كه تقريباً خالى بود. حوالى ميدان فردوسى، اتوبوس نگهداشت و جمعيتى از آقايان به همراه يك زن بىحجاب سوار ماشين شدند. ناگهان اتفاق عجيبى افتاد و آن اين بود كه ديدم تمام جمعيتى كه سوار ماشين هستند، حتى راننده، زن هستند و همه يك شكل و يك لباس! حتى كسى كه كنار من نشسته، زن است. از خجالت خودم را جمع كردم و فكر كردم اتوبوس، مخصوص كارمندان زن است و من اشتباهى سوارشدم.
كمى جلوتر، اتوبوس نگه داشت و خانمى پياده شد. وقتى آن زن پياده شد، ناگهان همه سرنشينان اتوبوس قيافه مردانه پيدا كردند و به همان شكلى كه اول بودند، تبديل شدند. همانجا تصميم گرفتم نزد شيخ رجبعلى بروم و اتفاق امروز را برايش تعريف كنم و توضيح بخواهم. وقتى به منزل شيخ رسيدم، قبل از اينكه حرفى بزنم، شيخ فرمود: «ديدى همه مردها زن شده بودند؟! چون مردها به آن زن توجه داشتند، به شكل زن در آمدند».
بعد ادامه داد: «وقت مردن هركس به هرچه توجه دارد، همان جلوى چشمش مجسم مىشود. ولى اگر محبت اميرالمؤمنين در قلبش باشد، باعث نجات او مىشود». اين داستان، انسان را به ياد اين سخن گهربار