87و مؤيّد ديگر آنكه در طول هزار و سيصد سال پس از اسلام، مسلمانان بر روى قبور انبيا و اوليا و ائمّه و علما، گنبد و بارگاه مىساختند و ياد و خاطرۀ آنها را زنده نگه مىداشتند و تا زمان عبدالوهّاب هيچ كس از علماى اسلام به ساختن گنبد و بارگاه اعتراض نكرد.
و مؤيّد سوم اينكه جسد مبارك پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و ابوبكر و عمر، در داخل خانۀ عايشه دفن شد و اكنون پس از گذشت چهارده قرن، آن مكان بدون هيچگونه تغييرى، بلكه پس از تعمير و آبادانى پابرجاست. از طرفى هيچ يك از علما و فقهاى اسلام لزوم تخريب آن را از روايات استنباط نكردهاند.
و مؤيّد چهارم اين است كه در حديث ديگرى ابوهريره از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كردهاست كه آن حضرت فرمود: «لاتجعلوا بيوتكم مقابر 1؛ خانههاى خود را مكانى براى قبرها قرار ندهيد.» و اين قرينه است بر اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله از احداث خانههاى شخصى بر روى قبر و مقبره قرار دادن آنها - كه موجب بىاحترامى به قبر مىگردد - نهى نموده است، نه از احداث هر بنا و ساختمانى.
ثانياً: بر فرض بپذيريم كه اين روايات از پيامبر صلى الله عليه و آله صادر شده و بپذيريم كه جملۀ «يُبنى عليه» انصراف به ساختمان مسكونى ندارد، بلكه هر گونه بنا و ساختمانى را شامل مىشود، يقيناً نهى در اين روايات حمل بر كراهت مىشود، زيرا متفاهم از اين جمله، كراهت بنا بر روى قبر است و بسيارى از فقهاى مذاهب اربعۀ اهل سنّت ايجاد بنا بر روى قبر را مكروه دانستهاند. و در گذشته ثابت كرديم كه نه تنها اجماعى بر حرمت ساختمان بنا بر روى قبور وجود ندارد، بلكه اكثر فقهاى اهل سنّت فتوا به كراهت دادهاند.
بنابر اين معلوم مىشود اين روايات - پس از چشم پوشى از سند آنها و بعضى